جهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش دوم
سراج الدين اديب سراج الدين اديب

 

( از 11 تا 20 ماه دسمبر )

 

 

 

روز شماریازدهم ماه دسمبر

= = = = = = = = = = =

1 ـ تولد«رابرت كخ» طبیب و كاشف الماني:- به تاریخ 11 دسمبرسال1843ميلادي: « رابرت كخ» طبیب و كاشف الماني دراين كشور متولد شد، او پس ازاخذ سند دکتورا، از دانشگاه گوتينگن، دانش نوين باكتري شناسي را پايه گذاري كرد،« كخ » مطالعات خود را درزمينه بيماري " سل" انجام داد و سرانجام درسال1882 ميلادي موفق به كشف ميكروب اين بيماري شد، « كخ »  15 سال بعد بخاطر اين كشف مهم جايزه نوبل طب و فيزيولوژي را ازآن خود كرد، را « برت كخ» درسال1930ميلادي در " بادن " درگذشت.

2ـ تشکیل" یونسیف " درسازمان ملل متحد:ـ به تاریخ 11 دسمبرسال1946ميلادي: مؤسسه عام المنفعه و بين المللي" يونسيف" با تصويب اكثريت اعضاي سازمان ملل متحد تشكيل شد، اين تشكيلات زير نظر شوراي اجتماعي، اقتصادي سازمان ملل فعاليت خود را بطور رسمي آغازكرد،" يونسيف" درابتداي كار مسؤليت رسيدگي به وضعيت كودكان و اطفال آسيب ديده درجنگ جهاني دوم را بعهده داشت اما بعدها وظايف " يونسيف"  محدوده گسترده تري يافت و تأمين وسايل زندگي، تغذيه و تحصيل و تربيت سايركودكان محروم جهان را نيز دربرگرفت، اين مؤسسه دربسیاری ازكشورجهان فعاليت مي كند و مركز آن در" نيويورك" است گفتني است كه از طرف يونيسف 11 دسامبر روزجهاني ارتباط كودك و تلويزيون نامگذاري شده است.

3ـ تولد « گئورگي ژوكف» فاتح برلین :ـ به تاریخ 11 دسمبرسال 1896میلادی: در چنین روزی مارشال « گئورگي ژوكف» فاتح برلین ، نابغه نظامي روسيه و قهرمان شوروي به دنيا آمد، « ژوكف » كه پدرش يك دهقان فقيروسرباز درقوای نظامی( ارتش ) تزاري بود كه در انقلاب بلشويكي اکتوبر 1917 میلادی شركت كرد و وارد حزب كمونيست شد، او سپس به عنوان يك سرباز ارتش سرخ  در جنگ با ضد انقلابيون شركت كرد، در سال 1939با واحدهاي تحت فرمان خود نيروهاي جاپانی را كه پس از اشغال منچوري چين به مغولستان تجاوز كرده بودند از انجا اخراج كرد، پس ازرسيدن نيروهاي ارتش المان به دروازه مسكو ، خود فرماندهي دفاع از پايتخت را به دست گرفت و با بكار گرفتن آتش وسيع و بي سابقه توپ، در دسمبر1941میلادی الماني ها را با تحمل تلفات سنگين مجبور به عقب نشيني كرد و با اين كه رئيس مرکز فرماندهی  قوای نظامی شوروي بود شخصا به آزاد ساختن" استالينگراد" پرداخت و موفق شد كه بهترين افراد و جنرالهاي المان را در آنجا به اسارت بگيرد، سپس به کمک مارشال« وروشيلوف » در شكستن محاصره طولاني لنينگراد ( سن پترز بورگ ) شتافت و پس از رفع محاصره ، از " اوكراين" حمله همه جانبه خود به نيروهاي المان را آغاز كرد كه به حمله نهايي سال 1345میلادی انجاميد و در اپریل همين سال برلین را تصرف كرد و در المان شرقي مستقر شد،« ژوكف » با وجود انعقاد يك پيمان عدم تعرض ميان المان و شوروي ، تعرض المان به شوروي را پيش بيني كرده بود وهمراه با دلايل خود، در اين زمينه به استالين هشدار داده بود.

    ژوكف به تجربه تاريخ عقيده خاص داشت و مي گفت كه نبايد ترتيبات صلح مانع تمهيدات دفاعي يك كشور شود،« ژوكف» مي گفت كه نيروهاي بالقوه دشمن بايد به مسافت بسيار دور از مرزهاي اصلي وطن باشند و با اين استدلال با تخليه شرق المان و كشورهاي حد فاصل اروپاي غربي و روسيه مخالف بود، آن چه كه از سال 1989میلادی در اروپا، با موافقت سران مسكو انجام شده است درست عكس عقايد« ژوكف » بوده است، مطبوعات غرب كه روانشناسي « استالين» را مي دانستند در بزرگ كردن ،« ژوكف »  و اين كه او برنده جنگ با هيتلر بود تلاش بسيار كردند و به وسيله او را از چشم استالين كه مي خواست پيروزي به نام او در تاريخ ثبت شود انداختند و استالين براي كوچك كردن ،« ژوكف»  اورا بركنار و به يك كار كوچك در «اودسا» گمارد .

     پس از درگذشت« استالين» ، ژوكف به قدرت باز گشت و در سال 1955میلادی وزير دفاع و در سال 1957 میلادی عضو كميته مركزي حزب كمونيست شد، « ژوكف » كه عقيده به نوسازي لاينقطع تسليحات و باز نايستادن از كار ساختن سلاحهاي هرچه پيشرفته تر داشت راه را براي برتري تسليحاتي روسيه باز كرد، او بود كه گفت سلاحهاي پيشرفته به خودي خود مانع جنگ مي شوند زيرا كه يك دولت تا مطمئن به پيروزي نشود دست به نعرض نمي زند، به گفته ژوكف كه نظرات او در آكادمي هاي نظامي تدريس مي شود: اگر همه كشورها بتوانند ازسلاحهاي دفاعي لازم برخوردار شوند ، ديگر جنگي روي نخواهد داد.« ضعف نظامي » باعث جنگ مي شود، وي گفته است كه هيچ كس نمي تواند پايان يك جنگ و نتايج آن را پيش بيني كند،  ژوكف در جنگ تعرضي معتقد به نيروي ورزيده ، متحرك ، كم و سرباز حرفه اي بود و در جنگ دفاعي عكس اين نظر را داشت، از او نقل كرده اند كه : تا دست يافتن به سلاحهاي برتر ، مي توان براي بازداشتن حريف به دروغ و خدعه هم متوسل شد و خود را داراي اين نوع سلاحهايي وانمود كرد .

   از گزارش هايي كه در باره « ژوكف» نوشته شده چنين بر مي آيد كه اوضاع امروز جهان را كه قدرتهاي بزرگ مانع از دسترسي كشورهاي كوچكتر به سلاحهاي پيشرفته و موثر خواهند شد پيش بيني كرده بود، وي همچنين اواخر عمر ابر قدرت شدن چين و اروپاي غربي را پيش بيني كرده بود و گفته بود كه رقابت هاي اقتصادي شديدا افزايش خواهد يافت ، « ژوكف»   در دوران خروشف چندي مورد توجه او بود كه چون با برنامه همزيستي مسالمت اميز خروشچف با غرب ميانه خوبي نداشت و مي گفت كه يكي از دو قدرت بالاخره از سر راه ديگري بايد كنار برود از چشم وي افتاد، پس از بر كناري خروشچف دوباره مورد توجه قرار گرفت و سپس باز نشسته شد و به نوشتن كتاب از جمله خاطرات خود روي آورد و در سال 1974میلادی درگدشت و شاهد كنار رفتن شوروي از برابرغرب و فروپاشي آن نشد.

4 ـ پادشاهي كه بخاطرازدواج ازسلطنت دست کشید:ـ  به تاریخ 11 دسمبر سال 1936 میلادی: ادوارد هشتم پادشاه انگلستان که سلطنت را در برابر  زن مورد علاقه اش رها کرد شايد در همه تاريخ نظير نداشته باشد، وي در اين روز از سلطنت كنارگيري كرد تا بتواند با زن مورد علاقه اش بانو« واليس سيمسون »كه قبلا دوبار ازدواج كرده و طلاق گرفته بود ازدواج كند و براي اين اقدام خود در يك نطق راديويي از مردم انگلستان پوزش طلبيد و از انان خواست كه از اين ازدواج او حمايت كنند و تاج و تخت را به برادر كوچكش سپرد كه به نام جورج پنجم( پدر اليزابت دوم ) پادشاه شد، ادوارد هشتم از ان زمان تا پايان عمر به نام« دوك آو ويندسر» در كنار واليس به ادامه حيات پرداخت، واليس يك خانم امريكايي از شهر بالتيمور ايالت مريلند بود، واليس هم درگذشته است.

5 ـ نخستين ميثاق جهاني مبارزه با فساد اداري:ـ به تاریخ 11 دسمبرسال 2003 میلادی: جهان براي نخستين بار داراي « پيمان مشترك مبارزه با فساد اداري » شد، اصول اين ميثاق در نشست سه روزه « مريدا » در كشور مكزيك تشريح و بررسي شد و امريكا و مكزيك پيش از ساير دولتها آن را امضاء كردند، طبق اين ميثاق دولتهاي مختلف مكلف مي شوند كه ضمن كمك به تحقيقات و رسيدگي هاي مربوط به اختلاس ، رشوه ، كلاهبرداري هاي دولتي ، سرقت اموال عمومي ، انتقال غير قانوني اسعار (ارز) ، سوء استفاده ازمقام به منظور كسب مال ، سوء مديريت مالي و ساير جرايم مشابه ؛ اين پولها را به كشور مربوط باز گردانند و مرتكب را جهت محاكمه و مجازات دستگير كنند، بانك بين المللي در يافتن حسابهاي مجرمين دولتي كمك خواهد كرد، در جلسات تشريح اين پيمان كه پنجشنبه شب 11 دسمبرسال 2003 پايان يافت اعلام شد كه مفسدين اداري هرسال معادل پنج درصد كل درآمد جهان را دزدي و سوء استفاده مالي مي كنند و نبايد هيچ نقطه اي از جهان براي آنها امن باشد، در اين نشست كه نمايندگان 125 كشور در آن شركت كرده بودند همچنين آماري و ارقامی مطرح شد كه نشان داد فساد اداري در كشورهاي غير صنعتي و عقب مانده و نيز كشورهايي كه در معرض تغييرات وسيع قرار گرفته اند بيشتر از ساير كشورها صورت مي گيرد و مرتكبين عمدتا پولهاي به دست آمده از فساد را به بانكهاي ممالك ديگر منتقل و يا دراينجا سرمايه گذاري مي كنند و در صورت احساس خطر هم از وطن خود فرار مي كنند و....

 روز شمار دوازدهم ماه دسمبر

= = = = = = = = = = = =  

1ـ در گذشت"ماركوپولو" سياح ايتاليايي:ـ  به تاریخ 12 دسمبر سال 1323 میلادی : " ماركوپولو " سياح و ماجراجوي ايتاليايي پس از 69 سال زندگي بدرود حيات گفت،اين مرد كه به سبب سفر تاريخي  سالهاي  20 كه به آسيا و چين كرد نامش مشهور شده است ،روز26 جولای سال  1254 ميلادي در ونيز متولد شد، در17 سالگي روز14 اپریل سال 1271 ميلادي به سفر خود پرداخت، وي روز10 اکتوبرسال 1291 ميلادي به ونيز برگشت و مشاهدات خود را در كتابي به نام " عجايب " نوشت.

2 ـ اختراع بایسکل:ـ  به تاریخ 12 دسمبرسال 1855 میلادی: اولين بایسکل به سبك دوتایری امروزي توسط يك صنعتگر هنرمند فرانسوي به نام" ارنست ميشو "اختراع شد، اين بایسکل از چوب ساخته شده بود كه بيشتر درزمينهاي صاف بدرد ميخورد، بعدها اين بایسکل توسط خــــود " ارنست ميشو " به آهني مبدل شد و مك ميلن اسكاتلندي براي آن زنجير و ركاب و زين و پایه دان اختراع كرد و بایسکل امروزي درست شد .

3ـ شورش مسلحانه در هسپانیا :ـ به تاریخ 12 دسمبر سال 1930 میلادی : اولين شورش مسلحانه در هسپانيا آغاز شد و چون اين شورش توسط افرادسربازان " ژاكا " برپا شده بود، در تاريخ از آن به نام " شورش ژاكا " ياد شده است، هدف شورشيان ايجاد يك حكومت جمهوري در آن كشور و برچيدن بساط سلطنت" آلفونس سيزدهم "پادشاه جوان آن كشور بود، گر چه اين شورش به زودي سركوبي شد ولي شورشهاي بعدي تا زمان جمهوريت ادامه يافت .

4 ـ استقلال کشور" کنیا " :ـ به تاریخ 12 دسمبر سال 1963 میلادی : كشور افريقايي" كنيا "از مستعمرات سابق انگلستان استقلال يافت،اين كشور كه در شرق قاره افريقا قرار گرفته با( سومالي - اتيوپي - اوگاندا و تانگانيكا ) همسايه بوده و از ناحيه جنوب شرقي نيز به اقيانوس هند محدود است، " كنيا" كه پايتختي به نام" نايروبي "دارد پنج صدو هشتادو کیلو متر مربع مساحت دارد كه در آن در حدود 9 ميليون نفر جمعيت زندگي ميكنند.

5 ـ درگذشت حيدر علي اف :ـ به تاریخ 12  دسمبر سال 2003میلادی: حيدرعلي اف ( علي رضا ) جنرال پيشين پليس امنيت شوروي ( كا گ ب ) ، عضو سابق دفتر سياسي حزب كمونيست و معاون اول صدراعظم  (نخست وزير)  اسبق آن اتحاديه و رئيس جمهوري سابق آذربايجان درشفاخانهء « كلينيك كليولند» امريكا در 80 سالگي در گذشت، وي از ماه اگست در امريكا بستري بود، «علي اف » دهم ماه می 1923میلادی در" نخجوان" به دنيا آمده  و از جواني وارد حزب كمونيست شده و سالها منش اول حزب كمونيست آذربايجان بود، با اين همه مقام دولتي و نشان دادن وفاداري به كمونيسم ، درسال 1991میلادی از عضويت اين حزب كناره گيري كرد، از كارهاي او در طول رياست برجمهوري آذربايجان ، انعقاد قرارداد نفت با يك کمپنی ( كنسرسيوم) خارجي است كه شركت نفت انگلستان در آن نقش اساسي دارد، علي اف پيش از عزيمت به امريكا جهت معالجه ، پسرش« الهام » را بجای خود بحیث كفيل رياست جمهوري كرده بود كه بعدا در انتخابات در اين مقام تثبيت شد، به اين انتخاب و انتخابات قبلي جمهوري آذربايجان وسيعا اعتراض شده است.

 روز شمار سیزدهم ماه دسمبر

= = = = = = = = = = = =  

1 ـ ايجاد محکمه جزائي بين المللي به تاریخ 13 دسمبرسال 1920میلادی: جامعه ملل تصميم به ايجاد يك محکمه جهاني در شهر لاهه گرفت، اين محکمه پس از تاسيس سازمان ملل وظايف بيشتري به دست آورد كه اخير به تصويب مجمع عمومي اين سازمان موضوع دادرسي بين المللي و تعميم آن وارد مرحله جدي خود شده و احتمال گسترش آن در آينده افزايش يافته.

   ايده تاسيس و ایجاد یک محکمه جزائي بين المللي بيش از يک قرن است که وجود دارد، اولين پيشنهاد تاسيس چنين محکمه ای به پايان جنگ جهاني اول (1918- 1914) باز ميگردد، بعد از جنگ جهاني دوم (1945- 1939 ) که دنيا شاهد شنيع ترين و نفرت آميزترين اعمال ضد بشري بود، دگربار فکر تاسيس چنين نهادي قوت گرفت، در پايان جنگ جهاني دوم، دادگاه جنائي جنگ نورنبرگ و توکيو تشکيل گرديد، هدف از ايجاد اين دادگاه محاکمه افرادي بود که مرتکب و مسئول يکي از بدترين جنايات تاريخ بشريت بودند، جناياتي که باعث کشته شدن بيش از 50 ميليون نفر و متلاشي شدن زندگي ميليونها انسان شد، در چنين شرائطي، جامعه بين المللي لزوم تاسيس يک دادگاه دائمي بين المللي را به قصد محاکمه و مجازات کسانيکه باعث خشونت، جنايت و ناقض حقوق بين المللي هستند، تشخيص داد، بر اين اساس در تاريخ 9 دسامبر 1948میلادی مجمع عمومي سازمان ملل کنوانسيون "ممانعت و مجازات جرم نسل کشي" را که در 6 ماده تنظيم شده بود

 تصويب کرد، در اين راستا سازمان ملل اظهار اميد واري کرد که " دادگاه جزائي بين المللي" با اختيارات قانوني در آينده تشکيل شود و به محاکمه افراد متخلف و ناقض قوانين بين المللي مبادرت کند، در همان سال يعني سال1948 میلادی مجمع عمومي درخواست تشکيل يک کميسيون حقوقي بين المللي را نمود تا بدان وسيله امکانات تاسيس دادگاه جزائي بين المللي را مطالعه نمايد، اما متاسفانه فضاي سياسي بين المللي غالب در آن سالها که مصادف با آغاز جنگ سرد (1987- 1948میلادی) بود، روند تاسيس چنين دادگاهي را با مشکل روبرو ساخت، براي مثال، جنگ سرد بين شوروي و امريکا در خلال دهه 60 يعني سالهاي 1960 تا1970میلادی به اوج خود رسيده بود تا جائيکه هفتاد درصد قمرمصنوعی  که به فضا پرتاب ميشدند، با اهداف نظامي انجام ميگرفت، اين فضا باعث شد که تاسيس دادگاه جزائي بين المللي به تاخير بيفتد تا اينکه در پايان اين دوره يعني سال  1986 میلادی و جناياتي که در جزايرTrinidad و Tobago صورت گرفت؛ دوباره پيشنهاد تاسيس دادگاه جزائي بين المللي از طرف بعضي از نمايندگان دولتها  در سازمان ملل مطرح شد، اما اين پيشنهاد تا سال  1992میلادی مسکوت گذاشته شد، در 25 نومبرسال 1992میلادی مجمع عمومي بنا بر مصوبه 33/41، درخواست تشکيل يک کميسيون حقوقي بين المللي براي تهيه پيش نويس دادگاه جزائي بين المللي نمود و کميسيون را موظف کرد که اين پيش نويس را تا جولاي 1994میلادی به مجمع عمومي ارائه دهد،
در اين ميان و در سالهاي 1975 تا 1978 میلادی بيش از 2 ميليون نفر در کامبوج بوسيله رژيم  پل پوت (
Pol Pot) جان خود را از دست دادند، نسل کشي در يوگسلاوي که مرگ نيم ميليون نفر را بهمراه داشت، باضافه قتل عام در رواندا (Rwanda) که در يک تخمين بيش از 800 هزار Tutsis و Hutus هاي ميانه رو بوسيله تندروهاي Hutus کشته، بناأ امنيت سازمان ملل را وادار ساخت که به تاسيس دادگاه ويژه جرائم جنگي براي رهبران دولت يوگسلاوي سابق در سال 1993 میلادی و رواندا در 1994 میلادی دست زند، دادگاه ويژه جرائم جنگي يوگسلاوي سابق بعد از دادگاه نورنبرگ و توکيو اولين دادگاهي است که براي بازداشت کساني که قوانين بين المللي را نقض ميکنند، تنظيم و تقاضای جزا نموده و حکم صادر کرده است.

   همانطور که پيشتر گفته شد در جولاي 1994 میلادی پايان مهلت کميسيون حقوقي بين المللي سازمان ملل بود که از طرف مجمع عمومي موظف به تهيه پيش نويس قانون دادگاه جزائي بين المللي شده بود اين کميته در موعد مقرر پيش نويس را به مجمع عمومي ارائه داد و مجمع عمومي تصميم به تاسيس يک کميته ويژه بنام کميته تاسيس دادگاه جزائي بين المللي نمود تا بدينوسيله بتواند نه تنها نظر و پيشنهادات دولتهاي عضو سازمان ملل را در اين مورد جويا شود بلکه بتواند از سازمانهاي مستقل ديگر نيز کمک گيرد، درسال 1996 میلادی و طبق مصوبه 50/46 مجمع عمومي تاسيس کميته مقدماتي را براي جمع آوري و بررسي و ترکيب نظرات دولتها و سازمانهاي بين المللي، را در مورد دادگاه جزائي را اعلام نمود، کميسيون حقوقي بين الملل، در مرحله بعدي يعني در 16 دسمبر 1996 تشکيل يک کنفرانس با اختيارات تام را به مجمع عمومي پيشنهاد کرد و مجمع عمومي طبق مصوبه 207 /51 تصميم گرفت که يک کنفرانس ديپلماتيک با اختيارات تام و به عنوان آخرين مرحله تاسيس دادگاه جزائي بين المللي برگزار کند، اين کنفرانس مهم در سال 1998 میلادی که مصادف با پنجاهمين سالگرد تصويب 2 سند مهم در سازمان ملل بود، يعني کنوانسيون ممانعت و مجازات جرم نسل کشي و سند اعلاميه جهاني حقوق بشر، برگزار گرديد، کميته مقدماتي در خلال 3 سال 6 مرتبه تشکيل جلسه داد (25 مارچ – 12 اپریل 96/ 13- 30 اگوست 96 / 11- 21 فبروری 97 / 4 - 15 اگوست 97 / 1- 12 دسمبر97 و 16 مارچ تا 3 اپریل 1998 میلادی)، اين جلسات به قصد آماده سازي کنفرانس سياسي سازمان ملل وکسب اختيارات تام که مي بايست دادگاه جزائي بين المللي از آن برخوردار باشد، تشکيل شده بود، در خلال اين جلسات بود که فرصتهائي براي نمايندگان دولتها و سازمانهاي مربوطه بوجود آمد تا براساس آن بتوانند پيش نويس اساسنامه دادگاه جزائي بين المللي را مورد مطالعه قرار دهند، کميته مقدماتي توانست برنامه کاري خود را با گروهها و سازمانها، تحت موضوعات زير هماهنگ کند:

الف- فهرست و تعريف جرائم .

 ب- اصول کلي قانون جزائي .

 ج- مکانيسم امور اجرائي .

 د- موضوع هاي کاري .

هـ همکاريهاي بين المللي .

 و- ياري خواستن در امور قضائي .

 ز- تخلفات .

ح- ترکيب اداري دادگاه .

 ط- تاسيس دادگاه جزائي بين المللي و ارتباط آن با سازمان ملل متحد  .

   پيش نويس اساسنامه دادگاه جزائي بين المللي در 13 فصل و 116 ماده در سال 1998 میلادی براي بحث نهائي به کنفرانس جهاني روم ارائه گرديد، بعد از بحث و گفتگوهاي بسيار و جرح و تعديل مواد آن بالاخره اساسنامه دادگاه جزائي بين المللي در 17 جولاي 1998 (27 جوزاسال 1377 هجری شمسی) در 13 فصل و 128 ماده، در شهر روم، با راي 115 کشور از 160 کشور عضو سازمان ملل تصويب گرديد، که 21 کشور به تشکيل اين دادگاه راي ممتنع دادند و 7 کشور يعني( امريکا- اسرائيل- چين- ليبي- عراق- قطر و يمن راي مخالف) در صندوق ريختند.
نکته مهم ديگري که بايد به آن اشاره کرد اينست که، اساسنامه دادگاه جزائي بين المللي زماني بطور قانوني قابليت اجرا پيدا ميکند که 60 دولت آنر

 روز شمار پانزدهم ماه دسمبر

= = = = = = = = = = ==  

1 ـ استقلال جمهوري دمكراتيك عربي صحرا:-  به تاریخ 15دسمبرسال1975ميلادي: دوران سلطه و نفوذ هسپانیا برسرزمين صحراي غربي خاتمه يافت و نيروهاي استعماري مجبور به ترك خاك اين كشور شدند، هسپانیایی ها از سال1884ميلادي نزديك به يك قرن بعد، با همکاری انقلابيون صحرا، به تشكيل گروههاي مبارز استقلال طلب که اولين حمله چريكي را به مواضع هسپانیا بود پر داختند، به دنبال آن جبهه" پوليساريو" از اتحاد گروههاي مبارز صحرا بوجود آمد و بدين ترتيب مبارزات مردم صحرا با استعمارگران هسپانیايي ابعاد گسترده تري يافت، سرانجام هسپانیايي ها پس ازقتل عام مكرر مردم صحرا با تعيين يكساله يعني تا پايان فبروری سال 1976 ميلادي اقدام به ترك خاك صحراي غربي كردند، چند روز پس از خروج كامل قواي هسپانیا ازصحرا، جبهه " پوليساريو" اين كشور را به نام جمهوري دمكراتيك عربي صحرا مستقل اعلام كرد.

2ـ محاكمه احتمالي و بازجويي صدام حسين:ـ به تاریخ 15 دسمبرسال 2003میلادی: جورج بوش رئيس جمهوري امريكا قول داد كه صدام حسين در يك محكمه عمومي به طور منصفانه محاكمه خواهد شد، بوش اضافه كرد : ... ولي صدام قاتل و شكنجه گر بود و نمي توان اطمينان كرد كه به بازجو ها حقيقت را بگويد، كوفي عنان منشی عمومی سازمان ملل با توجه به اين مطلب گفته است كه اين سازمان نمي تواند از محاكمه صدام كه ممكن است به اعدام او ختم شود حمايت كند، وي اشاره كرده است كه اگر قرار است محاكمه اي صورت بگيرد بايد مطابق اسناد بين المللي باشد، به نقل از منابع امريكايي گفته شده است كه در بازجويي از صدام از همه روش هاي تحقيق و اشكال مختلف بازجويي استفاده خواهد شد، برخي ها اين بيان را چنين تفسير كرده اند كه ممكن است صدام براي دادن پاسخ درست به پرسشها تحت فشار قرار گيرد، به گزارش شبكه هاي هاي تلويزيوني امريكا در بخش اخبار مشروح ساعت شش و نيم بعداز ظهر 15 دسمبر ، صدام در نخستين دور بازجويي با طعنه و گاهي به صورت مبارزطلبي پاسخ داده است و گفته است كه از روند مقاومت بي خبر است و ازجنرال عزت ابراهيم نيز كه گفته شده هماهنگ كننده حملات عراقي هاست بي اطلاع است، وي در پاسخ به سوال مربوط به برنامه سلاحهاي كشتارجمعي عراق گفته كه چنين برنامه اي در كار نبوده و همچنين هرگونه ارتباط خود را با القاعده تكذيب كرده است، 15 دسمبر همچنين فاش شد كه اطلاعات به دست آمده از يكي از بادي گاردهاي پايين دست صدام به دستگيري او كمك كرد ، ولي به اين فرد جايزه داده نخواهد شد، دستگيري صدام از شدت مقاومت عراقي ها نكاسته و گفته شده است كه برخي از جوانان عراقي كه نام ناسيوناليست برخود نهاده اند به حملات انتحاري كمك مي كنند.

3 ـ استقبال از استخوانهاي ناپلئون:ـ به تاریخ 15 دسمبرسال 1840میلادی: خاكستر بقاياي جسد« ناپلئون بناپارت» در Les Invalides فرانسه طي مراسم باشكوهي به خاك سپرده شد، وي در سال 1815 در" واترلو" درکشور بلجیم از نيروهاي اتحاديه اي كه بر ضد او تشكيل شده بود شكست خورده و به جزيره سنت هلن در اقيانوس اطلس تبعيد شده و در همانجا فوت شده بود، پس از گذشت سالها ، هنگام انتقال استخوانهاي ناپلئون به فرانسه ؛ از اين استخوانها چنان استقبالي شد كه تا آن روز در تاريخ سابقه نداشت ؛ زيرا كه وي ديگر قدرتي نداشت كه مردم برايش حساب باز كنند، بيش از يكصد هزار فرانسوي استخوانهاي او را از بندر تا پاريس كه صدها كيلومتر فاصله دارد مشايعت كردند،اين چنين استقبالي هر سياستمداري را دلگرم به خدمت به وطن مي كند، قدر شناسي مردم از يك فرزند وطن با عث ايجاد انگيزه خدمت در همگان وترقي وطن مي شود، ناپلئون براي اعتلاي فرانسه بود كه آن همه تلاش كرد، وي نه تنها وطن خود را به صورت قدرت اول اروپا در آورد بلكه دستگاه قضايي مدرن با قوانيني جامع و يك نظام پيشرفته تعلیم و تربیه كه مورد اقتباس ساير كشورها قرار گرفته برايش به وجود آورد.

 روز شمارشانزدهم ماه دسمبر

= = = = = = = = = = ==  

1  ـ طلاق با راي  سنا :ـ به تاریخ 16 دسمبرسال 1809 میلادی: ناپلئون بناپارت امپراتور وقت فرانسه در اوج قدرت از همسرش« ژوزفين» خسته شده بود و كليساي كاتوليك سدي در برابر طلاق بود، وي به پاپ متوسل شد تا او فتواي طلاق دهد كه پاپ هم مخالفت كرد، ناپلئون برخلاف هنري هشتم نخواست خود پاپ شود و حكم به طلاق بدهد و دست به اقدامي زد كه تا آن زمان سابقه نداشت، وي روز 16 دسمبر سال 1809 به سناي فرانسه رفت مشكل خودرا علنا براي سناتورها بيان كرد و از آنان خواست كه اگر مايلند براي آزاد كردن او از اين قيد كه نوعي حمايت از اصل آزادي است راي به طلاق « ژوزفين»  دهند، سناتورها با اين كه مي دانستند اقدام انان بر ضد آموزش کليسا است، اكثر انان - احتمالا از ترس - راي به طلاق « ژوزفين»  دادند و اين مصوبه به« ژوزفين» به عنوان طلاقنامه ابلاغ شد ــ طلاقي كه كلبسا هرگز آن را تاييد نكرد.

2 ـ قبرس بصورت جمهوري شناخته شد :ـ  به تاریخ 16 دسمبرسال1950 ميلادي: مردم قبرس نهضت استقلال طلبانه خود را برضدّ دخالتهاي دولت تركيه آغاز كردند، قبرس جزيرهاي واقع در مديترانه خاوري است كه ازقرن شانزدهم ميلادي تحت سلطه عثماني قرارگرفت و اين سلطه تا آغاز جنگ جهاني اول درسال 1914ميلادي ادامه يافت، دراين سال عثماني با المان متحد شد و انگلستان قبرس را به تصرف خود درآ ورد و درسال 1925ميلادي آن را مستعمره خود اعلام كرد، ازآن پس ميان قبرسيهاي يوناني نژاد و ترك نژاد درگيري شدت يافت و سرانجام دراگست سال 1960ميلادي قبرس بصورت جمهوري مستقل و عضو جامعه مشتركُ المنافع شناخته شد.

 3 ـ در گذشت « موآم» نمايشنامه نويس انگليسي :- به تاریخ 16 دسمبرسال1965ميلادي : سامِرسِت موآم نمايشنامه نويس و اديب انگليسي در91 سالگي درگذشت « موآم» دررشته فيزيك تحصيل و تحقيق كرده بود اما به علت علاقه زياد به ادبيات، نويسندگي اختيار كرد و آثار مهم و ارزشمندي خلق كرد « لبه تيغ و ماه و شش پني» ازآن جمله اند.

4 ـ اسكندر مقدوني به سلطنت رسید :ـ به تاریخ 16 دسمبر سال 356 قبل از میلاد : اسكندر مقدوني " سردار بزرگ مقدونيه( يونان ) در ناحيه فيليپ دوم" مقدونيه " قدم به عرصه وجود گذاشت، پدرش پادشاه مقدونيه بود و چون فوت کرد ،مقام او به اسكندر كه جواني جاه طلب و جنگجو بود رسيد، وي در طول سلطنتش كه همه به جنگ گذشت ،ممالك بسياري را تصرف كرد و سرانجام روز13 جون سال 323  قبل از ميلاد بعد از 33 سال زندگي وفات يافت.

ـ میراث اسکندر: اسکندر دست به اقداماتی زد که در وحدت قسمت های کوچک حکومت وی موثر واقع شد، ولی اقدامات و تدابیر وی در ایجاد یک ملت واحد که اسکندر آرزوی آنرا داشت به نتیجه نرسید حتی تمامیت و استقلال کشوری که اسکندر، بانی و موسس آن بود تضمین و تامین نگردید و در شرق، صور و اشکال سیاسی جدیدی پیدا شد و تمدن و فرهنگ یونان با اختلاط و امتزاج با عناصر محلی، رو به توسعه و رشد و نما گذاشت، در اثر لشکر کشی های اسکندر، که به مقیاس وسیعی موجبات پیش رفت روابط و مناسبات اقتصادی و سیاسی میان شرق و غرب را فراهم نمود، یک تمدن یونانی بوجود آمد و در شرق مدیترانه و آسیای مقدم روبه توسعه نهاد، گرچه نفوذ یونان درایران ضعیف تر بود اما فتوحات اسکندر در تمدن و تاریخ این کشور چندین قرن اثر گذاشت، از جمله اقدامات مهم و اساسی اسکندر در کشورهای تحت استیلا و تسلط خود می توان به موضوع شهر سازی اشاره کرد، بطوریکه روایت کرده اند او هفتاد شهر ساخته ولی احتمال می رود که این رقم قدری مبالغه آمیز باشد، البته کلیه شهر هایی که اسکندر آنرا ساخته است به معنای حقیقی شهر نبوده است، بلکه قسمت اعظم آنها دژهای نظامی به سبک مقدونی بود که در اراضی پادشاه ساخته شده ...

ـ امپراطوری اسکندر: در دوران سلطنت مقدنی در مشرق، مراکز جدید شهری بوجود آمدند که از "اسکندریه" در مصر شروع و به "اوپیان" در ساحل شرق هند خاتمه می پذیرد، درایران و آسیای میانه چند شهر به نام اسکندریه معروف است، اسکندریه در شوش در تلاقی دجله و ابله، اسکندریه در کرمانی، اسکندریه در آراخوسیا (قندهار کنونی وطن ما افغانستان)، اسکندریه در آریا (هرات کنونی ـ وطن عزیز ما افغانستان)، اسکندریه در مرغیان (مرو) و ... سیاست شهر سازی اسکندر مبنی بر مقاصد جنگی وی بود و نه اقتصادی یا دولتی، ولی اهمیت این سیاست به تدریج از حدود نیات اسکندر تجاوز کرد و در یک مقیاس نافذتر و منظم تری به وسیله قائم مقامهای اسکندر و وارثان حکومت وی تکیه گاه نیرومندی برای آنها شد، باید خاطر نشان ساخت که هزاران تاجر و ضنعتگر یونانی به امید جلب منافع بیشتر در کشورهای مشرق زمین به دنبال قشون اسکندر به راه افتادند، اغلب آنها در شهر های جدید رحل اقامت افکندند و دست به فعالیت زده، تجربیات پر ارزش خودشان را به کار انداختند، و روابط و مناسبات گذشته آنها با مراکزتاجران یونان موجب توسعه و گسترش میزان مبادله کالا بین مشرق زمین و یونان گردید کشفیات جغرافیایی که در موقع لشکرکشی صورت میگرفت و هم چنین بهبود طرق تاجران، در توسعه روابط اقتصادی و تجاری بسیار نافذ بود، یکی از مسائلی که در دوران حیات اسکندر محسوس نبود، ولی بعدا  ثمرات و نتایج زیادی از آن عاید شد، موضوع نفوذ زبان یونان و هنر و دانش آن کشور در مشرق زمین بود که در ایجاد و تاسیس یک تمدن مختلط و ممزوج نقش مهمی ایفا کرد.

 (از کتاب: تاریخ ایران باستان اثر میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف)

5 ـ ضمیمه شدن" اکوادور"، با کشور لمبیا :ـ به تاریخ 16 دسمبر سال 1819 میلادی: "اكوادور" يكي از ممالك مستقل امريكاي جنوبي كه با رژيم جمهوري اداره ميشود، به صورت قسمتي از كشور كلمبيا، ضميمه آن كشور شد و اين انضمام ، قسمي از برنامه اي بود كه براي تاسيس" كلمبياي كبير " توسط « سيمون دوبوليوار» قهرمان آزادي امريكاي جنوبي طرح شده بود"  اكوادور "كه روز14 نومبر1515 ميلادي كشف شده و به تصرف هسپانياييها درآمده بود ،دو سال بعد از الحاق به كلمبيا رسمأ مستقل شد.

 روز شمارهفدهم ماه دسمبر

= = = = = = = = == =  

1 ـ استقلال کشور" اکوادر":ـ به تاریخ 17 دسمبرسال1819ميلادي: اكوادور با تلاشهاي سيمون بوليوار ازسلطه هسپانيا رهايي يافت و به فدراسيون كلمبياي بزرگ پيوست، اكوادور بعد ازمدتي ازاين فدراسيون جداشد و با اعلام نظام جمهوري به استقلال رسيد،اكوادور درامريكاي جنوبي ميان كشورهاي پیرو، كلمبيا، برزيل، بوليوي و شيلي قراردارد.

2 ـ تأثيرات مولانا در شرق و غرب:ـ به تاریخ 17 دسمبر سال 1273میلادی : حضرت مولانا جلال الدین بلخی در قونيه درگذشت ، در مراسم تدفين وى نه تنها مسلمين بلكه مسيحيان و يهوديان نيز شركت نمودند وبر سر مزار مولانا سماع بزرگى به همراه همخوانى برگزار گرديد، اين حقيقت كه وى نه تنها در ميان هم كيشان مسلمان خود بلكه در ميان مسيحيان و يهوديان قونيه محبوب بود و مقام والايى داشت ، به معناى نقش آينده وى در گفت وگو ميان اديان تعبير مى گردد، همچنين براساس منابعى كه در دست است روشن گرديده كه مولانا با روحانيون يونانى كه در آناتولى مركزى از مدت ها قبل فعاليت مى نمودند درارتباط و رفت و آمد بوده است كه روابط مولانا با يونانى ها بسيار خوب بوده و احتمالاً بعضى از آوازهاى محلى و بومى يونان وى را برانگيخته و شايد به همين علت وى نه  به زبان فارسى بلكه به زبان يونانى قرون وسطى قطعاتى را سروده است همچنين وى زبان رايج آن زمان يعنى تركى قرون وسطى را دراشعارش به كار برده است، سرودن حدود 200 غزل به زبان عربى نيز نمايانگر تسلط وى به ادبيات كلاسيك عرب مى باشد، چنين به نظر مى رسد كه در زمان حيات و نيز بلافاصله پس از مرگ مولانا، گستره فكرى و ديدگاه وى در نواحى كه دوستدار ادبيات فارسى بوده و از آن استفاده مى شده ، اشاعه يافته بود، اين اشاعه در نواحى هندوستان بارزتر و آشكارتر از نواحى ديگر بود وبه قول محترم« آنه مارى شيمل » که میفرمایند : من معتقدم كه اين امر كه يك عارف هندى به نام على كلكته اى به قونيه آمده و آنجا با پسر سالمند مولانا به نام سلطان ولد ملاقات نموده ، حقيقت دارد، وى يك نسخه از مثنوى را با خويش به هند مى برد،اين امر را نمى توان ثابت كرد ولى حقيقت اين است كه مثنوى هاى كوتاه بوعلى قلندر به سبك و روان مثنوى معنوى نوشته شده و در حقیقت ديدگاه و تفكر ساده شده مولانا مى تواند قلمداد شود، بدون شك طرز تفكر موجود در مثنوى در زمان حيات سلطان ولد يعنى 1312 سال قبل در شبه جزيره هند شناخته شده بود پس از آن شاهد تأثيرات دائم اشعار مولوى در شبه قاره هند مى باشيم و اين تأثيرات به قدرى عظيم است كه يك وقايع نگار هندو در قرن 15 از بنگال گزارش مى دهد كه« برهمن » مقدس هم مثنوى رومى را مطالعه مى كند، بايد توجه نمود كه در شمال سرزمين هند از سال 1206زبان و ادبيات فارسى زبان ادارى آن منطقه به شمار مى رفت بنابراين اشاعه و گسترش تفكر مولوى در شبه قاره هند كار سهلى بود و زمانى كه مولوى در مثنوى خويش آواز نى را مى آورد:

"بشنو از نى چون حكايت مى كند.............از جدايى ها شكايت مى كند"

آنگاه بنگالى ها آن را انعكاسى يا مقايسه اى با فلوتى كه« كريشنا» با اشتياق مى نوازد، مى بيند، فلوت به عنوان يك آلت موسيقى معنوى و عرفانى هر دو در سنت زنده است و استفاده مى گردد، از سال 1500میلادی به بعد مثنوى وقسمت هايى از ديوان شمس روزبه روز در شبه قاره هند شناخته تر مى گردد در عهد مغول در فاصله سال 1526میلادی تا اواسط قرن نوزدهم ، ما شاهد تأثيرات روزافزون تفكرات مولانا در ادبيات هندوفارسى و پس ازآن در ادبيات اردو مى باشيم، در دوران مغول به خصوص پس از اكبرشاه و در دوره شاه جهان تعداد زيادى از مفسران مذهبى وجود داشتند، شاهزاده« جهان آرا» دختر شاه جهان نيز به تعدادى از عالمان مأموريت داد تا درباره مثنوى تفسيرنويسى نمايند، در قرون 17 و 18 نمى توان هيچ آثار منظومى را در ادبيات فارسى يافت كه بى تأثير از مثنوى نوشته نشده باشند، اين نكته نيز بسيار مهم است كه حتى در ادبيات عاميانه نيز پژواك تفكرات مولانا به چشم مى خورد، براساس ميراث فرهنگى موجود در سند در قسمت جنوبى پاكستان امروز كه از سال 711میلادی تحت حكومت اسلام درآمد، مثنوى به طور دائم مطالعه مى شده است .

   شاعر بزرگ سندى زبان ،« شاه عبدالليف » متوفى به سال 1751 در رساله اش كه اثر بزرگ نظمى وى است ، به حدى منعكس كننده نحوه تفكرات مولانا است كه «هربرت سلى» مى نويسد: " اين كافى است كه شاه عبدالليف با آثار مولانا آشنا باشد و از اين طريق بتوان آثار وى رادرك نمود "، به خاطر مى آورم كه اولين بار كه رساله سندى شاه عبدالليف را خواندم ، به ناگهان قسمتى از جملات مثنوى را مشاهده كردم ، به خصوص مصرع هايى از دفتر اول (مصرع 1704) كه در آن مولوى از آب صحبت مى كند كه نه تنها تشنگان به دنبال آب مى گردند، بلكه آب نيز در جستجوى تشنگان است .

   شاه عبدالليف راز عشق ميان چشمه آب و انسان تشنه را در رساله اش به شكل يك داستان عاشقانه مطرح نموده است و نمونه هايى ازاين دست را در اثر وى بسيار مى توان يافت، در قديم نيز در مناطق مسلمان نشين چنين گفته مى شد كه عارفان بزرگ در كتابخانه هاى خويش اين سه كتاب را حتماً دارا هستند، يعنى قرآن ، مثنوى و ديوان حافظ اين سه كتاب به شكلى سنتى نزد همه عارفان قرن 18 در ايالت سند نيز يافت مى شد، در تمامى آثارى كه به صورت نثر در سند و پنجاب نوشته شدند، مثنوى مولانا نقش بسيار عميقى را ايفا نموده اند هر كسى كه آثار محمد اقبال را مطالعه نموده باشد، مى داندكه اقبال تا چه اندازه متأثر از مولانا بوده است و در قبال وى احساس مسؤوليت مى نمايد، تصور اقبال چنين است كه وى در مولانا هوا و روح زنده اسلام را مشاهده مى كند، مولانا براى اقبال به مثابه يك انسان ايده آل خداجوى تلقى مى گردد، آداب و قواعد مولوى كه از جانب پسرش سلطان ولد اشاعه يافت ، بيش از همه در روشنفكران و هنرمندان امپراتورى عثمانى تأثير نهاد ورقص جمعى سماع در اغلب مناطق عثمانى اشاعه يافت ولى سماع مولوى در هند وجود نداشت اگرچه صوفيان هندى به موسيقى علاقه داشتند، هر شخصى كه با ادبيات مدرن ترك آشنايى دارد، مى داند كه يحيى كمال بيات لى ، متوفى به سال 1958میلادی يكى از بزرگ ترين نمايندگان ادبيات كلاسيك ترك مى باشد.

    يكى ازآثار تقريباً ناشناخته ولى بسيار باارزش وى به نام "سماع سماوى " به معناى رقص آسمانى است كه در آن از تجربيات و احوال دراويش كه بارقص چرخان اطراف خويش ، خود را در آسمان مى يابند، صحبت مى نمايد، همچنين نيز شاعر" سورآليست" ديگرى به نام آصف خان جلبى درمورد رقص سماع اثرى بسيار ارزشمند در قالب اشعار نو دارد، از شاعر ديگرى به نام نظيم حكمت نيز مى توان نام برد كه وى در دنياى غرب به عنوان پيش قراول سوسياليسم و منتقد سنن و رسوم شناخته مى گردد و در مسكو درگذشته است، وى در دوران جوانى خويش شعرى بسيار زيبا و مملو از احساسات به افتخار حضرت مولانا سروده است .

برای معلومات بیشتربه این آدرس مراجعه فرمایند:   http://www.ariayemusic.com/dari2/farhangi/adib.html

3 ـ نخستین طیاره جنبان

روز شمارنزدهم ماه دسمبر

= = = = = = = = ====  

1- قيام عزل فليپ ازمقام سلطنت هسپانیا :ـ به تاریخ 19 دسمبرسال1706ميلادي: مرم هسپانیا قيام بزرگ خود را عليه سلطنت فليپ پنجم آغازكردند، هدف ازاين قيام عزل فليپ ازمقام سلطنت هسپانیا بود، اين قيام ابتدا به خروج فيليپ ازمادريد منجر شد اما بعد از چند روز فيليپ پنجم بارديگر به مادريد بازگشت و قيام كنندگان را به شدت سركوب و پس از آن شماري ازرهبران قيام مردم را اعلام كرد.

2- سيرالئون ازكشورهاي اِفريقاي غربي ضميمه انگلستان شد:ـ به تاریخ 19 دسمبرسال1787ميلادي:. اين سرزمين پس از330سال كه ازتاريخ اكتشاف آن مي‎گذشت جزء متصرفات انگلستان شد، سيرالئون را داسينترو كاشف پرتگالي كشف كرد و پس از آغاز سلطه استعماري انگليس تا سال1961ميلادي دراسارت اين كشور ماند، سرانجام درسال1961ميلادي سيرالئون به استقلال رسيد و حكومت فرمانداري عمومی درآن برقرارشد، سيرالئون تا قرن هجدهم ميلادي ازمهمترين نقاط صادركننده برده درقاره اِفريقا بود و مردم اين كشور بدست اروپايي‎ها به بردگي درمي‎آمدند.

3 ـ استقلال كشور" ايرلند" ازانگلستان:ـ به تاریخ 19 دسمبرسال1921ميلادي: كشور ايرلند ازمتصرفات انگلستان استقلال يافت، ايرلند مدت هفت قرن مستعمره بريتانيا بود اما مردم ايرلند هميشه با حكومت انگليسي‎ها مخالفت و مبارزه مي‎كردند، عاقبت درسال1921ميلادي به موجب پيمان منعقد شده درلندن، بجزشش ايالت ايرلند كه ايرلند شمالي خوانده شدند؛ ديگر بخشهاي ايرلند بصورت دومينيون بريتانيا درآمد و با نام دولت آزاد ايرلند اعلام موجوديت كرد، درسال1949ميلادي براساس قانون اساسي ايرلند اين كشور بطوررسمي جمهوري ايرلند نام گرفت و ازسال1966ميلادي روابط اقتصادي خود را با بريتانيا گسترش داد.

4 ـ مشکلاتی بوش رئیس جمهور امریکا:ـ  به تاریخ 19 دسمبرسال 2004 میلادی : « ديويد برودر» روزنامه نگار امريكايي در مقاله اي كه از سوي سنديكاي مربوط در شماره يكشنبه 19 دسمبر2004میلادی بسياري از روزنامه هاي امريكا انتشار يافته مسائل مهمي را كه جورج بوش در دوره دوم حكومت خود با آنها رو به رو است به اين ترتيب بر شمرده است:

ـ  رو به رويي با سياستهاي تازه داخلي و خارجي پوتين

ـ مسئله عراق

ـ برنامه هاي اتمي ايران و كره شمالي

ـ رقابت اقتصادي با چين

ـ روابط سرد و از كار افتاده اروپاي غربي و امريكا

ـ تروريسم

ـ مسئله افغانستان

ـ مسئله اعراب و فلسطين،

   «برودر» نوشته است كه خانم « كندوليزا رايس » در اين شرايط سخت ، رياست ديپلماسي امريكا را به دست مي گيرد، مردم امريكا اخيرا نشان داده اند كه با هرگونه جنگ تازه مخالفند و بنابراين، وي بايد مسائل را از راههاي ديپلماتيك حل كند، لذا به همكاراني نياز دارد كه ديپلمات واقعي باشند، نبايد وفاداري به جورج بوش را در انتخاب ديپلماتها ملاك و ضابطه قرار دهد كه موفق نخواهد شد.

روز شماربیستم ماه دسمبر

= = = = = = = = = ==

1 ـ سرزمين " پیرو" به استقلال رسيد:- به تاریخ 20 دسمبرسال1821ميلادي:: اين كشوربيش از 290سال تحت سلطه هسپانیا بود، اما سرانجام با مبارزات مستمرمردم" پیرو"، ورهبريهاي « سان مارتين و سيمون بوليوار» مجدداً به استقلال رسيد، پس از استقلال حكومت جمهوري در" پیرو" ، برقرارشد اما همواره نظامهاي خودكامه براين كشور حكومت كرده‎اند و كودتاهاي نظامي اوضاع اقتصادي و سياسي اين كشور را دستخوش نوسانات شديد كرده است.

2 ـ شورش مردم چين بر ضد سلطه مغولها :ـ به تاریخ 20 دسمبر سال 1398 میلادی« ژو يووان زانگ » دهقانی كه چين را بار ديگر متحد كرد و سلسله پادشاهي مغولها را در چين منقرص ساخت و آنها را به دشت گبي Gobi فراري داد، وی درتاریخ 20 دسمبر در سال 1398 ميلادي درگذشت، ژو ( زو ) هنگام مرگ 70 ساله بود، پدر« ژو» او را در جواني از كار دهقانی مانع شد و به مکتب آموزش روحانيون بودايي فرستاد و روحاني شد و در اين سمت اطلاعات وسيعي از عدم رضايت مردم از دولت مغولي چين (سلسله يووان) به دست آورد، سپس دسته يي از دهقانان و مردم عادي چين را با خود همدست كرد و انقلاب بزرگي به راه انداخت كه به انقلاب كلاه سرخ ها (Red Turbans دستار" لنگی " سرخ ها ) معروف شد، او مي دانست كه اربابان ملك حامي پادشاه هستند، بنابراين به تضعيف و از ميان بردن آنان پرداخت و در سال  1368 میلادی شهر "پیكن " (مرکز کشور چین) را به آساني تسخير كرد، سپس شاهزادگان ايالتهارا عزل و زنداني و وحدت چين را بار ديگر تامين كرد، وي تا آخرين لحظه عمر از غم مردم عادي و دهقانان فارغ نبود و براي نويسندگان و اهل فرهنگ و ادب, حتي آنان كه روش وي را نمي پسنديدند حقوق ماهانه برقرار كرده بود،« ژو» براي حفظ وحدت چين يك شبکه سراسري مخفي اطلاعاتي در چين ايجاد کرده بود تا او را از هر گونه مخالفت و دشمني و توطئه آگاه گردانند.

3 ـ دستگيري جنرال« نوريه گا» رئیس جمهور پاناما :ـ به تاریخ 20 دسمبرسال 1989 : لشکر کشي امريکا به کشور " پاناما" براي دستگيري جنرال « نوريه گا» رئيس دولت اين کشور و انتقال او به امريکا جهت محاکمه و مجازات  صورت گرفت چنانچه بتاریخ فوق در سال1989 نيروهاي اعزامي جورج بوش ( پدر ) رئيس جمهوري وقت امريكا با کمک نظاميان امريکايي مستقر در منطقه کانال" پاناما" که جمعا بالغ بر 24 هزار تن حمله نظامي خود را به واحدهاي جنرال« مانوئل نوريه گا » رئيس دولت" پاناما" كه در امريكا متهم به معاونت درصدور كوكايين شده بود .

   « نوريه گا ي» متولد سال 1934 میلادی از جواني در قوای مسلح " پاناما" فعاليت داشت و با کمک امريكا به قدرت رسيده بود، او مي گفت: كه اتهام وارده در امريکا به او ، سياسي است و از هنگامي وارد آمده كه او حاضر نشد به خواست دولت واشنگتن وارد جنگ با کشور " نيكاراگوئه" شود، در نخستين روز حمله که ساعت يک بامداد آغاز شده بود مقاومت نيروهاي " پاناما" و شبه نظاميان معروف به گردانهاي " حيثيت " شديد بود، در آن زمان جنرال« کولن پاول» رئيس مرکز فرماندهی مشترک و ديک چني وزير دفاع امريکا بود.

4 ـ یکی ازدلایلی که شوروی از هم پاشید :ـ  به تاریخ 20 دسمبرسال 2004 میلادی : « لوژن تانگLiuzhen Tang  » سفير جمهوري توده اي چين درتهران ضمن مصاحبه خود كه به تفصيل در روزنامه كيهان بتاریخ 11 دسمبر انتشار يافته بود، در مورد فروپاشي شوروي گفته بود: " در شوروي عدالت بود ولي انگيزه نبود و چين از آن درس گرفت "   به نظر بسياري از انديشمندان، برقراري عدالت همه جانبه ( سوسياليسم ) آرزوي هميشگي بشر بوده است، بنا براين، فروپاشي شوروي به دليل غير عملي بودن سوسياليسم نبود و عمدتا به اين دليل بود كه رهبران انقلاب بلشويكي سال 1917 میلادی آن را دفعتا، با عجله و به طور كامل در سرزميني كه مطلقا آمادگي آن را نداشت پياده كردند و از اعمال زور براي اجراي آن خود داري نورزيدند، اگر در آن زمان قرار بود سوسياليسم در سراسر جهان پياده شود، روسيه به لحاظ شرايطي كه داشت در ميان ملل، در رديف آخر آمادگي سوسياليست شدن قرار داشت، در چنين كشوري، رهبران انقلاب بايد از ملي كردن اراضي و منابع توليد آغاز مي كردند و سپس آنها را به اجاره تعاوني ها مي دادند تا رقابت و «انگيزه» از ميان نرود و در دهه هاي اول، خود تنها به امر آموزش وصحت یابی رايگان و تامين مايحتاج مردم ( تجارت دولتي ) و بازنشستگي عمومي و از ميان بردن فقر و آماده ساختن نفوس براي زندگي و اشتغال در يك «جامعه سوسياليستي تمام عيار » مي پرداختند، اقدام عجولانه ديگر اين بود كه امپراتوري روسيه را بر پايه مليت هايش به جمهوري هاي متعدد قسمت كردند، حال آن كه سوسياليسم ماركسيستي به مليت توجه نبايد داشته باشد و دمكراسي شورايي ( ساويت ) متفاوت از ايجاد جمهوري هاي متعدد در خاك يك كشور است، لنين كه در اين زمينه رئاليستي فكر مي كرد گفته بود اگر حتي مردم يك دهات و روستا تقاضاي خود مختاري كنند به آنان بدهيد كه مي دانيم در نيمه دسمبر سال 2004 میلادی ولاديمير پوتين با امضاي يك قانون، اختيارات بخشهاي كشور، را پس از 9 دهه در فدراسيون روسيه محدود كرد، عامل ديگر؛ رخنه فرصت طلبان به دستگاههاي دولت و اداره بود كه خود را مومن به سوسياليسم جا زده بودند كه تخريب از ناحيه اين جماعت كه رخنه آنان در سه دهه آخر عمر شوروي شدت گرفته و عمومي شده بود ضربه نهايي بر پيكر شوروي بود.

5 ـ قذافي از اسلحه كشتار جمعي منصرف شد :ـ به تاریخ 20 دسمبر سال 2003 میلادی: معمر قذافي رهبر ليبي پس از يك مقاومت دهها ساله 20 دسمبر 2003میلادی با امتیازی از سر راه سياست امريكا كنار رفت و اعلام داشت كه از تلاش براي ساختن هرگونه اسلحه كشتار جمعي منصرف شده و دروازه هاي كشورش به روي بررسی کنندگان مربوط باز است، در طول مقاومت ، يك بار ليبي مورد حمله هوايي امريكا قرار گرفت و متحمل تلفات و خسارات شد و تحريم آن از سوي دولت امريكا با اين كه حاضر به پرداخت غرامت به بازماندگان انفجار پرواز 103 پان امريكن شده و فهرست بلند بالاي ممنوع الخروج ها را لغو كرده ادامه داشت، از دهه 1980میلادی كه هنوز شوروي بر سر پا بود ، سياست امريكا بر اين پايه قرار گرفته بود كه معارض نداشته باشد ـ كوچك و يا بزرگ، براي امريكا دارندگان اسلحه استراتژيك و نيز افراد نيرومند، هر دو خطر محسوب مي شوند، افراد نيرومند از جمله( مائو ، هوشي مين ، تيتو ، نهرو ، ناصر ، سوكارنو ، دوگل و آلنده) از اين دنيا رفتند و صدام حسين در چنگ آن دولت در آمد و هم اکنون غیر مستقیم بر آن نظارت دارد، ماندلا بازنشسته شده و كاسترو و چاوز گرفتار مسا ئل خود هستند، دولت فدرال افريقاي جنوبي داوطلبانه و بدون سر و صدا از سلاحهاي اتمي اش دست برداشت و فقط مانده است كره شمالي ، كه مقامات امريكايي مي دانند به علت موقع جغرافيايي و ساختار سياسي و قدرت نظامي ، به مصلحت نيست جز با مسالمت ( فرمول شوروي ) فعلأ با آن درگير شد و در شرایط فعلی امریکا همچنان  میخواهد پرابلم اش را با سوریه ومسایل مربوط به سلاح اتمی ایران یک طرفه کند.

6 ـ تمركز اختيارات در كرملين و اظهارات جورج بوش :ـ  به تاریخ  20 دسمبرسال 2004 میلادی: در مصاحبه جورج بوش رئيس جمهوري امريكا نوشته اند كه وي تلاش كرد كه از ولاديمير پوتين و اقدام هاي تازه او ( تمركز اختيارات در كرملين ، چند مورد با لحن خشن خطاب كردن امريكا، مسافرتهاي پي در پي به كشورهاي ديگر براي يافتن دوست و متحد و ...) انتقاد نكند و پاسخ به پرسشها را به بيان اين جملات كه با هم مناسبات شخصي حسنه دارند و در جريان ديدار ماه فبروری 2005میلادی از اروپا  با او هم ملاقات داشت بسنده كند، بوش در اين مصاحبه براي نخستين بار اعتراف كرد كه برنامه آموزش نظامي عراقيان موفقيت آميز نبوده است و اظهار تاسف كرد كه نظاميان عراقي به محض رو به رو شدن با آتش دشمن و خطر فرار مي كنند، هدف اين آموزش اين بوده است كه 125 هزار نظامي عراقي براي حفظ امنيت داخلي اين كشور آماده شود كه هنوز تحقق نيافته است، اين بيان پرزيدنت بوش چنين تفسير شده است كه نظاميان امريكايي براي مدتي طولاني در عراق باقي خواهند ماند، مطلب ديگر از مصاحبه بوش كه تفسير شده است اين موضوع بود كه گفته بود انفجارهاي موترها و حملات ديگر، بر روحيه عراقي ها اثر منفي گذارده است و هدف مخالفان هم همين بوده كه عراقي ها نگران و لرزان باشند، بوش قبول كرد كه ادامه اين حملات و خرابكاري ها كه خبر و تصوير آن هرشب از شبكه هاي تلويزيوني امريكا پخش مي شود باعث ايجاد ترديد در بينندگان اين اخبار شده است، درباره اين مصاحبه نوشته شده اند كه جورج بوش در قبال برنامه هاي اتمي ايران و كره شمالي ملايمتر از گذشته سخن به ميان آورده و در مورد ايران گفته بود كه چون امريكا مناسبات سياسي خود با ايران را قطع كرده، متكي به تماس ديگران با اين دولت است كه مشغولند، ولي درباره مداخله در اوضاع عراق به ايران و سوريه اخطار كرده ايم و در اينجا اين اخطار را تكرار مي كنم و انتظار دارم كه اين كلام من به گوش اين دو كشور برسد و به جريان و چگونگي برگزاري انتخابات عراق احترام بگذارند.

    سناتور« وارنر» رئيس كميسيون نيروهاي مسلح سناي امريكا هم دو روز قبل از پرزيدنت بوش در باره ضعف نظاميان عراقي گفته بود: در ديدار اخير از عراق متوجه شدم كه نظاميان تازه عراقي كه ما آنان را تعليم داده ايم از لحاظ موثر بودن در پايين ترين سطح قرار دارند، در فهرست هاي دريافت دستمزد ماهانه 114 هزار نفرند، ولي در عمل .... مصاحبه يك ساعته جورج بوش يك روز پيش از وقوع انفجار انتحاري در اردوگاه نظاميان امريكا در شهر موصل عراق صورت گرفت كه ضمن آن دست كم 18 امريكايي كشته و بيش از 50 تن ديگر مجروح شدند، انفجار هنگام صرف ناهار صورت گرفت.

 


December 4th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی